داستان دارا و ندار جهان ما

تبلیغات


نویسندگان

پشتيباني آنلاين

    پشتيباني آنلاين

درباره ما

    به وبلاگ خوش آمدید امیدوارم بتوانم شما را به موفق شدن در زندگی تان نزدیک تر کنم یاعلی

امکانات جانبی

تبلیغات

ورود کاربران

    نام کاربری
    رمز عبور

    » رمز عبور را فراموش کردم ؟

عضويت سريع

    نام کاربری
    رمز عبور
    تکرار رمز
    ایمیل
    کد تصویری

آمار

    آمار مطالب آمار مطالب
    کل مطالب کل مطالب : 2339
    کل نظرات کل نظرات : 4
    آمار کاربران آمار کاربران
    افراد آنلاین افراد آنلاین : 1
    تعداد اعضا تعداد اعضا : 4

    آمار بازدیدآمار بازدید
    بازدید امروز بازدید امروز : 17195
    بازدید دیروز بازدید دیروز : 51850
    ورودی امروز گوگل ورودی امروز گوگل : 1720
    ورودی گوگل دیروز ورودی گوگل دیروز : 5185
    آي پي امروز آي پي امروز : 5732
    آي پي ديروز آي پي ديروز : 17283
    بازدید هفته بازدید هفته : 73377
    بازدید ماه بازدید ماه : 89120
    بازدید سال بازدید سال : 1153846
    بازدید کلی بازدید کلی : 1407303

    اطلاعات شما اطلاعات شما
    آی پی آی پی : 3.141.21.199
    مرورگر مرورگر :
    سیستم عامل سیستم عامل :
    تاریخ امروز امروز :

چت باکس


    نام :
    وب :
    پیام :
    2+2=:
    (Refresh)

تبادل لینک

    تبادل لینک هوشمند

    برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان رابطه ‍پول و موفقیت و آدرس 123movafagh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






خبرنامه

    براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آخرین نطرات

    StevJoyday - Levitra Cialis Ou Viagra <a href=http://leviplus.com>levitra canada free shipping</a> Stendra In Canada Website With Doctor Consult Prix Levitra 10 Mg Posologie - 1398/6/30
    تندخوانی - بابت اطلاع رسانیتون ممنونم.
    پاسخ:خواهش می کنم از شما هم ممنونم نظرات خود را با ما به اشتراک می گذارید با تشکر - 1396/3/29
    فن بیان - ممنون بابت اطلاع رسانیتون.
    پاسخ:هدف ما ایرانی سربلند می باشد و ملتی که بتواند راه خود را به خوبی ادامه بدهد وهم چنین که نظر می دید و ما را در بهتر کردن این وبلاگ یاری می کنید - 1396/3/29
    مایلینو - با تشکر از سایت خوبتون و مطاب خوبی که قرار میدید.
    پاسخ:باسلام ما سعی می کنیم که دوستان در مسیر پیشرفت قرار بگیرند و زندگی بهتری داشته باشند و همین طور ایرانی بهتر ممنونم بابت نظرتون نظرهای شما به ما انگیزه ی خوبی می ده برای ادامه راه - 1396/3/11

تبلیغات

داستان دارا و ندار جهان ما

شبها پس از صرف شام، هرکس دسته کلید بزرگ و فانوس را برمیداشت و از خانه بیرون میزد؛ برای دستبرد زدن به خانه یک همسایه ! حوالی سحر با دست پر به خانه برمیگشت، به خانه خودش که آن را هم دزد زده بود ...!؟

 

به این ترتیب، همه در کنار هم به خوبی و خوشی زندگی میکردند؛ چون هرکس از دیگری می دزدید و او هم متقابلاً از دیگری، تا آنجا که آخرین نفر از اولی میدزدید ؛ داد و ستدهای تجاری و به طور کلی خرید و فروش هم در این شهر به همین منوال صورت میگرفت ؛ هم از جانب خریدارها و هم از جانب فروشنده ها


دولت هم به سهم خود سعی میکرد حق و حساب بیشتری از اهالی بگیرد و آنها را تیغ بزند
و اهالی هم به سهم خود نهایت سعی و کوشش خودشان را میکردند که سر دولت را شیره بمالند و نم پس ندهند و چیزی از آن را بالا بکشند


به این ترتیب در این شهر زندگی به آرامی سپری میشد. نه کسی خیلی ثروتمند بود و نه کسی خیلی فقیر و درمانده ..!
روزی ؛ مرد درستکاری گذرش به شهر افتاد و آنجا را برای اقامت انتخاب کرد و شبها به جای اینکه با دسته کلید و فانوس دور کوچه ها راه بیفتد برای دزدی، شامش را که میخورد سیگاری دود میکرد و شروع میکرد به خواندن رمان دزدها میامدند ؛ چراغ خانه را روشن میدیدند و راهشان را کج میکردند ومیرفتند...


اوضاع از این قرار بود تا اینکه اهالی، احساس وظیفه کردند که به این تازه
وارد توضیح بدهند که گرچه خودش اهل این کارها نیست، ولی حق ندارد مزاحم کار دیگران بشود و هرشبی که در خانه میماند، معنیش این بود که خانواده ای سر بی شام زمین میگذارد و روزبعدهم چیزی برای خوردن ندارد !


بدین ترتیب، مرد درستکار در برابر چنین استدلالی چه حرفی برای گفتن میتوانست داشته باشد؟ بنابراین پس از غروب آفتاب، او هم از خانه بیرون میزد و همانطور که از او خواسته بودند، حوالی صبح برمیگشت؛ ولی دست به دزدی نمیزد ، آخر او فردی بود درستکار و اهل اینکارها نبود.


میرفت روی پل شهر میایستاد و مدتها به جریان آب رودخانه نگاه میکرد و بعد بهخانه برمیگشت و میدید که خانه اش مورد دستبرد قرار گرفته است .


در کمتر از یک هفته، مرد درستکار دار و ندارد خود را از دست داد؛ چیزی برایخوردن نداشت و خانه اش هم که لخت شده بود. ولی مشکل این نبود !


چرا که این وضعیت البته تقصیر خود او بود. نه! مشکل چیز دیگری بود. قضیه ازاین قرار بود که این آدم با این رفتارش، حال همه را گرفته بود!


او اجازه داده بود دار و ندارش را بدزدند بی آنکه خودش دست به مال کسی درازکند. به این ترتیب، هر شب یک نفر بود که پس از سرقت شبانه از خانه دیگری، وقتی صبح به خانه خودش وارد میشد، میدید خانه و اموالش دست نخورده است؛ خانه ای که مرد درستکار باید به آن دستبرد میزد.


به هر حال بعد از مدتی به تدریج، آنهایی که شبهای بیشتری خانه شان را دزد نمیزد رفته رفته اوضاعشان از بقیه بهتر شد و مال و منالی به هم میزدند و برعکس ، کسانی که دفعات بیشتری به خانه مرد درستکار (که حالا دیگر البته از هرچیز به درد نخوری خالی شده بود) دستبرد میزدند، دست خالی به خانه برمیگشتند و وضعشان روز به روز بدتر میشد و خود را فقیرتر میافتند .


به این ترتیب، آن عده ای که موقعیت مالیشان بهتر شده بود، مانند مرد درستکار ؛ این عادت را پیشه کردند که شبها پس از صرف شام، بروند روی پل چوبی و جریان آب رودخانه را تماشا کنند. این ماجرا، وضعیت آشفته شهر را آشفته تر میکرد؛ چون معنیش این بود که باز افراد بیشتری از اهالی ثروتمندتر و بقیه فقیرتر میشدند.


به تدریج، آنهایی که وضعشان خوب شده بود و به گردش و تفریح روی پل روی آوردند، متوجه شدند که اگر به این وضع ادامه بدهند، به زودی ثروتشان ته میکشد و به این فکر افتادند که چطور است به عده ای از این فقیرها پول بدهیم که شبها
"به جای ما هم بروند دزدی ؟!"


قراردادها بسته شد، دستمزدها تعیین و پورسانتهای هر طرف را هم مشخص کردند : آنها البته هنوز دزد بودند و در همین قرار و مدارها هم سعی میکردند سر هم کلاه بگذارند و هرکدام از طرفین به نحوی از دیگری چیزی بالا میکشید و ...


اما همانطور که رسم اینگونه قراردادهاست ، آنها که پولدارتر بودند ؛ ثروتمندتر و تهیدستها عموماً فقیرتر میشدند. عده ای هم آنقدر ثروتمند شدند که دیگر برای ثروتمند ماندن، نه نیاز به دزدی مستقیم داشتند و نه اینکه کسی برایشان دزدی کند ولی مشکل اینجا بود که اگر دست از دزدی میکشیدند، فقیر میشدند؛


چون فقیرها
در هر حال از آنها میدزدیدند
فکری به خاطرشان رسید؛ آمدند و فقیرترین آدمها را استخدام کردند تا اموالشان را در مقابل دیگر فقیرها حفاظت کنند ..؟!
اداره پلیس برپا شد و زندانها ساخته شد!
به این ترتیب مردم دیگر از دزدیدن و دزدیده شدن حرفی به میان نمیاوردند، صحبتها حالا دیگر فقط از دارا و ندار بود ،
اما در واقع هنوز همه دزد بودند ...

 

ایتالو کالوینو | دارا و ندار

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 10 / 11 / 1396 ساعت: 8:5 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چگونه ژیلت از یک فروشنده دوره‌گرد،به میلیاردری بزرگ تبدیل شد

چگونه ژیلت از یک فروشنده دوره‌گرد،به میلیاردری بزرگ تبدیل شد

 

کینگ کمپ ژیلت، فروشنده‌ای دوره‌گرد و مردی خیال‌باف بود. او به تمام شهرها سفر می‌کرد تا اجناسش را بفروشد، در حالی که رویای خلق جامعه آرمانی را در سر می‌پروراند که عاری از فقر، جرم، جنایت و جنگ باشد. همچنین آرزوی ابداع وسیله یا راهی را داشت تا او را به شهرت و ثروت برساند اما برای هیچ‌یک از اختراعاتش، نتوانست پولی به دست آورد.


چیزی که زندگی ژیلت را عوض کرد، سر بطری نوشابه بود. مشتریان پس از یک‌بار مصرف، آن را دور می‌انداختند و جدیدش را می‌خریدند؛ این موضوع به شدت نظر ژیلت را جذب کرد. ژیلت سال‌ها وقت صرف کرد تا فهرستی از کالاهای یک‌بار مصرف را تهیه کند.


یک روز صبح در سال 1895، تیغ ریش‌تراشی خود را برداشت تا صورتش را اصلاح کند. در آن دوران، تیغ‌ها لبه فولادی کلفتی داشتند که آن‌ها را باید مرتب به چرم می‌کشیدند تا تیز بمانند. تیغ ژیلت آنقدر کند شده بود که به چرم کشیدنش نیز فایده‌ای نداشت، باید آن را پیش چاقو تیز کن می‌برد تا تیزش کند.


اینجا بود که فکری به ذهنش رسید. ژیلت نخستین سالی که محصولش را به بازار عرضه کرد، 51 تیغ و کمتر از دویست لبه تیغ فروخت! سال بعد، نودهزار تیغ و 15 میلیون لبه تیغ فروخت! ژیلت تا آخر عمرش، بیش از بیست میلیون تیغ در سال فروخت...!


چرا لبه تیغی به نازکی کاغذ و آن‌قدر ارزان نسازیم تا بتوان پس از یک‌بار مصرف آن را دور انداخت؟ هشت سال طول کشید تا ژیلت به این فکر جامه عمل بپوشاند اما تیغ ژیلتی که در سال 1903 به بازار آمد برای همیشه ریش‌تراشی را عوض کرد. همچنین راه را برای فرهنگ یک‌بار مصرف امروزی باز کرد که در نوع خود یک تحول بود...

 

 

کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید


تاریخ ارسال پست: 25 / 6 / 1396 ساعت: 6:15 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

عادت هاي بدی که با درآمد بالا هم باعث فقر شما می‌شوند

عادت هاي بدی که با درآمد بالا هم باعث فقر شما می‌شوند

 

حتما برای شما هم پیش آمده که یک‌باره به خود می‌آیید و از اینکه همه پولهای‌تان دود شده‌اند شگفت زده می‌شوید و نمی دانید که این همه پول کجا رفتند. آیا تا حالا به این اندیشیده‌اید که چرا آخر هر ماه حساب بانکی‌تان خالی است؟

 

زیاد به این موضوع فکر می کنید که چه سوراخ‌های نامرئی وجود دارند که دائما سرمایه شما را می‌بلعند؟ اگر اینگونه است، احتمالا اینجا محل مناسبی برای برخی پاسخ‌ها است. در این ایمیل قصد داریم که به شما بگوییم دقیقا چه دلایلی باعث می‌شوند که شما علی‌رغم درآمد خوبتان، چندان قادر به پس‌انداز نیستید. در اینجا به ۸ عادت ناپسندی می پردازیم که در صورت سهل انگاری، درون درآمد شما رخنه کرده و تمام سرمایه‌تان را می خورند. پس در ادامه با ما همراه باشید.

 

با افزایش درآمد، بیشتر خرج می کنید.

اینکه در صورت توان‌تان، استاندارد زندگی‌تان را بالا ببرید، هیچ مشکل و خطری ندارد. اما اگر شما شخصی هستید که دائما دنبال راه‌های جدید برای خرج کردن پولهای‌تان می‌گردید، احتمالا به زودی زود در شرایط بسیار سخت و پیچیده‌ای گرفتار خواهید شد. اگر با هرگونه افزایشی در درآمدتان (و یا حتی عدم افزایش آن) دائما هزینه‌های تان را افزایش دهید، واقعا سخت است که بتوانید هیچ پس‌انداز واقعی داشته باشید.

 

همیشه بر حال تمرکز دارید و اصلا نگران آینده نیستید.

به طور معمول هنگامی که افراد از پس حل یک موضوع سخت و مهم بر نمی‌آیند، سعی می‌کنند که آن را نادیده بگیرند و این دقیقا دستورالعمل وقوع فجایع است. البته در زمینه مالی هم موضوع به همین شکل است. به طور معمول مردم روی نیازهای فعلی‌شان تمرکز می کنند و مذبوحانه سعی می‌کنند اینگونه بیاندیشند که نیازهای آینده‌شان هم به شکلی و در زمانی بالاخره حل خواهند شد. همان مثال ما ایرانی ها که برای هر چیزی می‌گوییم “بالاخره خدا بزرگه”.

 

ضروری است که شما همیشه در دورنمای ذهن‌تان نگاهی هم به آینده داشته باشید و برای هر تصمیم مالی آینده را هم مد نظر قرار دهید. علاوه بر این بهتر است که همیشه مراقب و نگران همه چیز در زمان حال باشید و بیشترین تلاش‌تان را هم برای حذف و تامین آینده به کار ببندید.

 

فکر می کنید که هنوز برای پس‌انداز خیلی زود است.

هنگامی که جوان هستید، احتمالا به دنبال انواع مختلف لذت و سرگرمی هستید که با پول می توانید آنها را بخرید. مردم اغلب فکر می‌کنند که هم‌اکنون برای شروع پس‌انداز یا سرمایه‌گذاری هنوز خیلی زود است. اشتباه، اشتباه! هیچ وقت برای پس‌انداز بخشی از درآمدتان زود نیست. مهم نیست که چقدر این درآمد کم یا زیاد باشد و شما در چه سنی باشید.

 

از همین امروز پس‌انداز را شروع کنید. در حقیقت، متخصصان می‌گویند که شما باید قبل از آنکه چیزی خرج کنید، اول به فکر پس‌انداز باشید. همیشه بخشی از هر میزان پول یا درآمدی را که دارید، پس‌انداز کنید و آنگاه برای خرج کردن بقیه آن نقشه بکشید.

 

هیچ‌وقت حساب و کتاب پول‌تان را نگه نمی دارید.

همه ما فکر می کنیم که همیشه می دانیم که پولهایمان کجا می روند و کی به اتمام می‌رسند. شوربختانه، این موضوع در خصوص اغلب ما صدق نمی کند. ما ممکن است مراقت هزینه‌های اصلی‌مان باشیم، اما چیزهای کوچکی که معمولا پولهای مان را می خورند بیشتر از موارد بزرگ اهمیت داشته و هزینه می‌تراشند.

ایده بسیار خوبی است که از همین الان یک دفتر یادداشت برداشته و تمامی درآمدها و هزینه‌های‌تان با ریز جزئیات (از کم تا زیاد) درون آن ثبت کنید. اینگونه بسیار بهتر می توانیم مسائل مالی مان را مدیریت و کنترل کنیم و دیدگاه بهتری در خصوص هزینه و درآمد ماهیانه و سالیانه زندگی مان خواهیم داشت.

 

عدم برنامه ریزی بودجه یا بودجه بندی ضعیف.

شاید شما همه چیز را مکتوب می‌کنید. ولی مانند اغلب افراد نقطه شروع یک برنامه ریزی بودجه درست را گم کرده‌اید. داشتن یک بودجه واقعی و به درستی مکتوب، کاری است که می تواند تمامی برنامه های مالی شما را به موفقیت برساند.

یک برنامه بودجه ماهیانه تهیه کرده و به سختی از آن پیروی کنید. این را می توان از تجربیات شخصی افراد زیادی دریافت: این موضوع می تواند تفاوت بسیار بزرگی در چگونگی نگاه شما به پول ایجاد کند. در غیاب یک برنامه بودجه، بسیار ساده است که همه چیز را بابت هزینه‌های غیر ضرور بر باد دهید.

 

نامشخص بودن خواسته‌ها، نیازها و مسائل مالی‌تان

برای اینکه بتوانید پولی پس‌انداز کرده و ثروتی جمع کنید، چیزی که نهایت اهمیت را دارد این است که شما مسلما باید در خصوص آنچه که باید داشته باشید، خوب است که داشته باشید و نباید داشته باشید، حسابی مراقب باشید. شما لازم است که اهداف مالی‌تان را اولویت بندی کنید. اگر ثروتمند شدن جزو اولویتهای اصلی تان باشد، آنگاه لازم است که برخی از لذتهای فعلی را فدا کنید، خواه دوست داشته باشید خواه نه. در خصوص اهداف‌تان با خودتان روراست باشید و آنها را بنویسید. در فواصل منظم آنها را مرور کنید تا خودتان را در مسیر درست نگه دارید.

 

بدهی‌هایتان را نادیده می‌گیرید.

برای بسیاری از مردم، مهم امروز زندگیشان است. علاقه دارند که حجم زیادی از منابع مالی‌شان را با لذت بخورند. این حقیقت دردناکی است. هنوز آنها نمی دانند که چگونه از این چرخه معیوب و شرورانه بیرون بیایند که آنها را بدون پس‌انداز یا با پس‌اندازی اندک رها کرده است.

اول از همه، پرداخت دیون و قرضها را در صدر لیست هزینه های ماهیانه‌تان ثبت کنید. برنامه منظمی برای این موضوع بچینید و شدیدا به آن پایبند باشید، مهم نیست که چه اتفاقی خواهد افتاد. شما که نمی‌خواهید باور کنید فقیرید، هستید؟

 

دائما در حال ارتقا گجتهای الکترونیک‌تان هستید.

هیچ محدودیتی در این زمینه وجود ندارد. در حالی که هیچ ضرر و زیانی در خرید گجتهایی نیست که واقعا نیاز دارید، اما خرید آنها تنها به این دلیل که نسل جدید موبایل‌تان وارد بازار شده، قطعا باعث می‌شود که شما بیش از سود با ضرر و آسیب روبرو شوید.

پس از همین امروز زندگی‌تان را تغییر دهید و هر کاری که لازم است را همین الان انجام دهید چون شما قادر به انجام آن هستید. به خودتان لطف کرده و سفرتان به سوی ثروتمندی را همین امروز آغاز کنید. به قول ویلیام شانتر، اگر پس‌انداز کردن اشتباه است، من هیچ وقت نمی‌خواهم کار درست را انجام دهم.

 

کانال تلگرامی ما

 

https://t.me/eshghepool


تاریخ ارسال پست: 15 / 3 / 1396 ساعت: 3:6 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

خط فقر چیست؟

خط فقر چیست؟

خط فقر یا آستانه فقر حداقل درآمدی است که برای زندگی در یک کشور خاص در نظر گرفته می‌شود. پیشتر خط بین‌المللی فقر یک دلار آمریکا در نظر گرفته می‌شد. اما در سال ۲۰۰۸ بانک جهانی این رقم را ۱/۲۵ دلار بر اساس برابری قدرت خرید سال ۲۰۰۵ تغییر داد.

خط فقر خشن یا گرسنگی: پایین‌ترین رده‌های درآمدی یک جامعه را شامل می‌شود، خط فقر خشن هنگامی کاربر دارد که معیارهای خط فقر نسبی و حتی فقر مطلق پاسخگو نباشد.

خط فقر مطلق و شدید: عبارت است از مقدار درآمدی که برای تامین حداقل نیازهای فردی در یک جامعه لازم است و عدم تامین آن موجب می‌شود فرد مورد بررسی به عنوان فقیر در نظر گرفته شود. افرادی که زیر خط فقر مطلق قرار دارند توانایی تامین حداقل نیازهای اساسی خود را ندارند و به طور مطلق فقیر محسوب می‌شوند.

خط فقر نسبی: خط فقر نسبی عموماً به صورت در صد معینی از میانه (آمار) توزیع درآمد (یا هزینهُ) جامعه در نظر گرفته می‌شود و افرادی که درآمد (یا هزینهُ) آنها پایین‌تر از این آستانه قرار می‌گیرد فقیر محسوب می‌شوند. افرادی که زیر این خط فقر قرار می‌گیرند فقیر مطلق نیستند؛ بلکه در مقایسه با دیگران فقیر محسوب می‌شوند.

@eshghepool


تاریخ ارسال پست: 3 / 3 / 1396 ساعت: 6:3 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

چرا مردم فقير( يا كشورهاي فقير) كمتر آينده نگر هستند؟؟

جواب اين سوال بسيار مهم است. چون نه تنها نشان مي دهد كه چرا فقرا كمتر به آينده فكر مي كنند، بلكه دليل اصلي ماندگاري فقرا در دام فقر نيز تا حدودي به اين موضوع وابسته است.

جواب اين سوال در كتاب Poor Economics يا اقتصاد فقير به شرح زير بيان شده است.

كتاب به اين داستان اشاره مي كند كه بسياري از فقراي صحرا يا كنيا در آفريقا، مي توانند باپرداخت تنها ١٠ دلار، "پشه بند" خريداري كنند و شبها فرزندانشان از گزند مالاريا، در امان باشند. ولي عده كمي از مردم حاضر به پرداخت اين مي شدند! حتي در مقطعي اين پشه بند ها به صورت رايگان در اختيار فقرا قرار مي گرفت. ولي باز برخي، اينها را براي استفاده هاي متفرقة تهيه مي كردند و نه استفاده بابت جلوگيري از گزند پشه مالاريا..!

مساله خيلي ساده است؛
"..فقرا به قدري درگير مشكلات امروزشان هستند، كه ذهن آنها ديگر ظرفيتي براي انديشيدن به آينده ندارد..."
دقيقا مثل برخي ضرب المثل ها"... طرف شيش اش گروه هشت اش است.."

 تا زماني كه نتوانيم حداقل حاشيه امنيت را از نظر " درآمد" و " مهارت" و "شغل" براي جامعه فقير ايجاد كنيم، اين امكان وجود دارد كه حتي منابع كمكي، فقط صرف مشكلات موجود فقر شود و فقير(فقرا) در دام فقر باقي بمانند.
براي خروج از دام فقر، يك نيروي بيروني مي تواند با انرژي مضاعف، دام و چرخه منفي فقر را (حتي به صورت مقطعي) بشكند و فرصتي براي آموزش، كسب مهارت و سرمايه گذاري براي آينده فراهم كند.

ابراهيم نژاد


تاریخ ارسال پست: 6 / 9 / 1395 ساعت: 9:41 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,,,,,,,
می پسندم نمی پسندم

سخنی زیبا از نخست وزیر ژاپن

سخنی زیبا از نخست وزیر ژاپن

تاریخ ارسال پست: 30 / 8 / 1395 ساعت: 1:45 بعد از ظهر
برچسب ها : ,,,
می پسندم نمی پسندم

ليست صفحات

تعداد صفحات : 468
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 468 صفحه بعد